وبلاگ نویسان قیروکارزین

مرکز مدیریت وبلاگهای شهرستان قیروکارزین

وبلاگ نویسان قیروکارزین

مرکز مدیریت وبلاگهای شهرستان قیروکارزین

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «قیروکارزین» ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

گفتگوی تلفنی با مدیر اداره برق شهرستان قیروکارزین


به دنبال قطعی های برق اخیر در سطح شهر قیر، با مدیر اداره ی برق شهرستان تماس  تلفنی گرفتیم و علت قطعی ها را جویا شدیم .


آقای کرمی مدیر اداره برق قیروکارزین پاسخ دادند که: باز شدن سیم ها و اتصالی گذرا در شبکه ی 20 کیلو ولت شهرستان باعث قطع موقت برق در چند روز اخیر شد که بلافاصله بعد از هر اتفاق ، ماموران اتفاقات سریعا به محل مراجعه و برای رفع خرابی  تلاش کردند.

همچنین دیروز عصر مورخ 94/4/24 نیز به دلیل نصب ترانس در شهرک سکه روان جهت اصلاح ولتاژ محل، مجبور به قطع برق شدیم.


ایشان همچنین از صبوری مردم در اتفاقات پیش آمده تشکر کردند.


در پایان صحبت از ایشان برای مصاحبه حضوری در مورد مسائل برق شهرستان، قول مساعد گرفتیم که بعد از تعطیلات عید فطر صحبتها و مطالبشان در این مورد را بشنویم و به شهروندان منتقل کنیم.


  • وبلاگ نویس قیروکارزین
  • ۰
  • ۰

شامگاه دوشنبه 23 تیرماه 1394، اداره بهزیستی شهرستان قیروکارزین به مناسبت فرارسیدن هفته ی بهزیستی ، مراسم جشن گلریزان در تالار الماس شهر برگزار کرد.

مهمان ویِژه ی این مراسم، بازیگر سینما وتلویزیون و  تئاتر ، آقای حسن اسدی بود.

بعد از اجرای برنامه های مختلف و در پایان برنامه از فرصت به دست آمده استفاده کردم و به سراغ آقای اسدی رفتم تا سوالاتی از ایشان بپرسم.

  • وبلاگ نویس قیروکارزین
  • ۰
  • ۰

خاکریز خاطره

وبلاگ منتقم نوشت:



هرچه می‌خواند، آخرش این را می‌گفت: «امام حسین علیه السلام وقتی شهید شد، سر نداشت. ما می‌خواهیم سر داشته باشیم و فردای محشر، ادعای پیرو حسین بودن بکنیم؟»

وقتش که رسید، سرش با آرپی جی رفت.


* چهل صبح بعد از نماز، زیارت عاشورا می‌خواند تا خدا دعایش را اجابت کند و شهید شود.

به شوخی بهش گفتم: «این عملیاتی که من دیدم، ‌این قدر فشارش بالاست که اگر نخوای هم شهید می‌شی. به نذرت و نیاز حاجت نیست.»

گفت: «اگه شهید نشم، باز از فردا می‌خونم. این قدر چهل روز، چهل روز می‌خونم تا شهیدشم.»

روز چهلم کار فیصله پیدا کرد؛ به دور دوم نکشید.


* چاشنی مین ترکید. توی کوله هم خرج آرپی جی بود. شعله بالا کشید. خرج‌ها آتش گرفت. داد می‌زد: «قبله کدوم وره؟ حرم امام حسین علیه السلام کدوم طرفه؟ می‌خوام یا رو به قبله یا رو به کربلا باشم.»

خرج‌ها همین طور پخش و پلا می‌شد به اطراف. چشم و دست و صورت و پشت و سینه، همه را حسابی سوزانده بود و باز هم پرت می‌شد. یکی ـ دو تا مین هم از پرت شدن این تکه‌ها منفجر شد.

داد زدم: «برادر تخریب چی! بخواب به پشت تا خاموش شه.»

داد زد: «نمی‌تونم، نمی‌شه. پرت می‌کنه. پرت می‌شه.»

داد زدم: «دو نفر برن یه طوری کوله رو ازش جدا کنن.»

گفت: «نه. این جا خطرناکه. چیزی نیست. الانه تموم می‌شه. کسی نفرستین، خطرناکه.»

توی این حرف‌ها بودیم که آخری هم منفجر شد.


  • وبلاگ نویس قیروکارزین
  • ۰
  • ۰


احیای شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان 1

    بانوان شهرستان قیروکارزین در  شامگاه بیست و یکم ماه مبارک رمضان به احیای شب قدر پرداختند.

 

این مراسم که با شکوه خاصی در سراسر مساجد و حسینیه ها برگزار شد با استقبال انبوه زنان و مردان غیرتمند و متدین قیروکارزینی ارج نهاده شد.

 

در این مراسم که با قرائت کلام وحی و مناجاتها و دعاهای وارده ی شبهای قدر همراه بودٰ واعظین و سخنرانان در مورد اهمیت شب قدر، فضایل امیرالمومنین علیه السلام و عبرت آموزی از حوادث دوران صدر اسلام جهت ولایت پذیری و منحرف نشدن از خط ولایت صحبت کردند.


 

  • وبلاگ نویس قیروکارزین
  • ۱
  • ۰

فراخوان

از کلیه وبلاگ نویسان دعوت می شود تا

آدرس وبلاگ خود را در قسمت 

نظرات این پست همراه با نام نویسنده ی وبلاگ
 
و شماره تماس بصورت خصوصی ثبت نمایند

 تا در فهرست پیوندهای وبلاگ مرکزی قرار 

گرفته و  از مطالب آنها در این وبلاگ
 
استفاده شود.

  • وبلاگ نویس قیروکارزین